شبمیلاد حسین است خداهم شاد استهرکه دربند حسین است زغم آزاد است جـادۀ عـاشـقیام راه حـسـینآبـاد است دل بیچارهام عمریست بهپاش افتادست ما که دیـدیم از او معجـزه بـاور داریم ما دراین قوم ازاین پس دو پیمبرداریم
نام توشعـرلـب عـالـم بـالاستحـسینخوش بنازیم به این نام چه زیباست حسین حـرمت آیـنـۀ عـرشمـعـلاستحـسینکـربلایت ته خـط وته دنـیاستحـسین لـیـلـى عــالــم ذر،نـازکـشـیـدن دارى جان جانان توبه حق سینه دریدن دارى
پـاى گـهــوارۀ تـو مــریـم اطـهــر آمـدتا تو را دید دلش رفت وغمش سر آمد آمـدى خـسـتگـى ازجـان عـلى درآمـدخـندهاى کردى وفرمود که محـشرآمد بوسهاى زد به لب و صورت و پیشانى را با تودرهـم شکـند هرچه پـریـشانى را
کمترازذرّه من و شمس جهان تابم توهـم دلآرام تووهم که رگ خـوابمتو ظـلـمـت مطـلـق من جـلـوۀمـهـتـابمتودلخوش از اینکه منم نوکر و اربابم تو خوش به حال توکه زهراست هلاکت ارباب کل عـالـم همه افـتاده بهخاکـتاربـاب
آســمـانـى وزمـیـن درگـره دسـتـانـتزیروروکرده مرا گوشهاى از احسانت انـس داریم چـقـدر بـا تـو وبـا ایـوانتاین هم از لطف شما بود و برادرجانت گـفـتـهام تـابـنـویـسـنـد بـهروى کـفـنـم من مـسـلـمان شـدۀ دسـت امـامحـسـنـم
عاشـقى دردسـرم داد ز تو مــمـنـونـمعـشق توبال وپرم داد زتومــمـنـونـم شوروحال سحـرم داد ز تو مــمـنـونـمجان گرفت بعد حرم داد ز تو مــمـنـونـم تا تو هستى چه خیالیست اگرغم باشد هـمـۀ دل خـوشـیام مـاه مـحـرم بـاشـد